قتلهای اخیر شامل مرگ رومینا توسط پدرش، قتل علیرضا فاضلی منفرد توسط برادرش و قتل اخیر بابک خرمدین توسط پدر و مادرش نگرانی زیادی در اذهان عمومی ایجاد کرده و مسأله زمانی گنگتر میشود که بیان میشود هیچ یک از قاتلین دارای بیماری روان نبوده و همانند افراد عادی هستند.وجود بیماری روان بر اساس معیارهای فقهی و حقوقی جمهوری اسلامی ایران زمانی مطرح میشود که فرد دارای جنون باشد. بر اساس تعریف جنون در حقوق بسیاری از تشخیصهای اختلالات روان کنار گذاشته میشود و صرفا کسانی مجنون شناخته میشوند که در حین ارتکاب جرم قدرت تشخیص و تفکر و استنتاج از رفتار خودش را نداشته و اصطلاحا نسبت به عمل خود بدون اراده است.قاعدتاً در مورد پدر بابک که بر اساس اعترافات خودش سه قتل را برنامهریزی کرده است و سالها توانسته دو قتل قبلی را پنهان کند،عدم اراده و کنترل مطرح نمیشود و بنابراین تشخیص جنون دریافت نمیکند. اما عدم دریافت تشخیص جنون از نظر حقوقی،به معنی وجود سلامت روان در علم روانشناسی نیست.
فردی که بدون احساس گناه دست به قتل فجیع و دردناکی میزند و توانایی تحمل تکهتکه کردن اجزای بدن یک انسان دیگر را دارد، نمیتواند از سلامت روان برخوردار باشد.
اختلالات شخصیتی از جمله شخصیت ضداجتماعی جز گزینههای هستند که قادرند به راحتی رفتارهای جرمآمیز مانند دزدی،کلاهبرداری،قتل و … داشته باشند، بدون اینکه نگران آسیب به دیگران و حقوق آنها باشند.خیلی اوقات علائم فوق با تشخیص های سایکوتیک یا روانپریشی از جمله اختلال اسکیزوفرنیا اشتباه گرفته میشود. این در حالی است که بیماران اسکیزوفرنیا به قدری آشفتگی روانشناختی دارند که گاهی اوقات از عهده انجام مراقبتهای اولیه خودشان برنمیآیند،چه برسد به اینکه بخواهند برای آسیب به دیگران برنامهریزی کنند. دنیای آنها به شدت ناامن است و اگر هم واکنشهای پرخاشگرانهای داشته باشند برای دفاع از خودشان در مقابل ترس از دنیا و دیگران است. بنابراین آنها بیش از اینکه برای دیگران ناامن باشند خودشان احساس ترس و ناامنی دارند.ضروری است با شناساندن و معرفی بیماران اسکیزوفرنیا به جامعه و سوى برداشتهایی که در مورد این اختلال وجود دارد، بتوانیم از این بیماران حمایت کنیم.
دکتر لیلا محمدی
عضو هیات علمی دانشگاه
عضو هیات مدیره انجمن احبا